آرتينآرتين، تا این لحظه: 13 سال و 4 ماه سن داره

آرتین قندعسل مامانی

حمام كردن پسرم

بلخره ماماني بعداز 5ماه موفق شد شمارو خودش حمام كنه روز دوشنبه 2/3 صبح ساعت 9بود از خواب بلند شديم و ديدم پسركم كلي عرق كرده تصميم گرفتم ببرمش حمام اخه تا  الان مامان جون(مامان مامان ساناز)حمامش ميكرد خلاصه يا علي گفتم و پسركم حمام كردم كلي تو حمام با هم بازي كرديم ولي راستش خيلي ميترسيدم كه از دستم ليز  بخوري اخه ماشاله شيطان شدي وقتي اب رو سرت ميريختم سرت رو بالا ميگرقتي ............... واين چنين شد كه مامان ساناز موفق شد..................... ...
24 خرداد 1390

حمام كردن پسرم

بلخره ماماني بعداز 5ماه موفق شد شمارو خودش حمام كنه روز دوشنبه 2/3 صبح ساعت 9بود از خواب بلند شديم و ديدم پسركم كلي عرق كرده تصميم گرفتم ببرمش حمام اخه تا الان مامان جون(مامان مامان ساناز)حمامش ميكرد خلاصه يا علي گفتم و پسركم حمام كردم كلي تو حمام با هم بازي كرديم ولي راستش خيلي ميترسيدم كه از دستم ليز بخوري اخه ماشاله شيطان شدي وقتي اب رو سرت ميريختم سرت رو بالا ميگرقتي ............... واين چنين شد كه مامان ساناز موفق شد..................... ...
24 خرداد 1390

شيرين كاري هاي پسرم

ارتين جونم كلي كارهاي قشنگ ياد گرفته: 1)با صداي بلند و از ته دل ميخنده. 2)با ديدن مامان و باباش كلي ذوق ميكنه دستاش رو باز ميكنه تا بغلش كنيم. 3)انگشت شستش زو چنان با ملچ وملوچي ميخوره كه دلت اب ميشه. 4)اشنارو خوب از غريبه تشخيص ميده. 5)وقتي وارد جايي ميشيم كلي با دقت به در وديوار نگاه ميكنه تا بفهمه كجا اومده. 6)وقتي دارم براش فرني ميارم تا بخوره ميگه پوفه. و كلي كاراي خوشگل و با مزه انجام ميده و حسابي دل مامانش رو ميبره .     ...
23 خرداد 1390

شيرين كاري هاي پسرم

ارتين جونم كلي كارهاي قشنگ ياد گرفته: 1)با صداي بلند و از ته دل ميخنده. 2)با ديدن مامان و باباش كلي ذوق ميكنه دستاش رو باز ميكنه تا بغلش كنيم. 3)انگشت شستش زو چنان با ملچ وملوچي ميخوره كه دلت اب ميشه. 4)اشنارو خوب از غريبه تشخيص ميده. 5)وقتي وارد جايي ميشيم كلي با دقت به در وديوار نگاه ميكنه تا بفهمه كجا اومده. 6)وقتي دارم براش فرني ميارم تا بخوره ميگه پوفه. و كلي كاراي خوشگل و با مزه انجام ميده و حسابي دل مامانش رو ميبره . ...
23 خرداد 1390

دردودل با پسرم

پسرگلم امروز مي خواهم برات درد دل كنم: تا وقتی آدم ها پیش هم هستن قدر همدیگرو نمی دونن اما به محض جدایی تازه می فهمن  كه چي روز از دست دادن كاش دنيا اينجوري نبود كاش همه مردم ياد ميگرفتند تا هستن خوب باشند تا هستن دوست داشته باشند. عزيزم مامان ديشب دلش خيلي گرقته بود اونقدر دلش گرفته بود كه ياد ادم هاي افتاد كه ديگه نيستندعزيزم ...................... عسل مامان اونقدر دلم پره كه نميدونم از كجا بگم ازكي بگم فقط اين رو بدون اگه امروز هستم و اينجا نشستم فقط و فقط به خاطر خودته.................   دوستت دارم عزيزمممممممممممممممممممم ...
23 خرداد 1390

دردودل با پسرم

پسرگلم امروز مي خواهم برات درد دل كنم: تا وقتی آدم ها پیش هم هستن قدر همدیگرو نمی دونن اما به محض جدایی تازه می فهمن كه چي روز از دست دادن كاش دنيا اينجوري نبود كاش همه مردم ياد ميگرفتند تا هستن خوب باشند تا هستن دوست داشته باشند. عزيزم مامان ديشب دلش خيلي گرقته بود اونقدر دلش گرفته بود كه ياد ادم هاي افتاد كه ديگه نيستندعزيزم ...................... عسل مامان اونقدر دلم پره كه نميدونم از كجا بگم ازكي بگم فقط اين رو بدون اگه امروز هستم و اينجا نشستم فقط و فقط به خاطر خودته................. دوستت دارم عزيزمممممممممممممممممممم ...
23 خرداد 1390

قند عسل مامان به دنيا اومد

        سلام                                                                                   پسر گلم : ما روز 1خرداد 1389 پي به وجودت تو دل ماماني برديم وسرشار از خوشحالي و شادي 9م...
23 خرداد 1390